Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش خبرگزاری تقریب، برنامه شب گذشته «شب تئاتر» با اجرای پیام دهکردی و حضور کوروش زارعی اگرچه کمی آرام برگزار شد؛ اما گفته‌های ردوبدل شده میان این دو هنرمند تئاتر حاوی نکات مهمی بود که برخی تنها در قالب یک عبارت کلیدی مطرح شد. عبارت‌هایی که این روزها می‌توانند سرنخ بخش مهمی از نابسامانی‌های تئاتر کشور باشد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

فارغ از حضور تلفنی مهدی شفیعی، مدیر سابق اداره کل هنرهای نمایشی در دفاع از نشست مدیران تئاتر غرب آسیا که خود در یک گزارش کامل بررسی می‌شود، می‌توان از برنامه شب گذشته چند نکته مهم استخراج کرد که بررسی هر یک از آنها پرونده‌ای مفصل می‌طلبد.

نخست کوروش زارعی در پایان برنامه در حالی که دستان خود را به سوی پیام دهکردی برد تا تنها چند ثانیه زمان برای خود بخرد از عبارت «آقازاده‌های فرهنگی» استفاده کرد. اگر چه برای اهالی سینما این عبارت بسیار آشناست و می‌تواند اشاره‌ای مستقیم به برخی از فرزندان مسئولان کشوری در نقش تهیه‌کننده داشته باشد؛ اما برای اهالی تئاتر این واقعیت چندان روشن و شفاف نیست. واقعیتی که طی آن، برخی از فرزندان مسئولین کشور، در یک فرایند عجیب سرمایه تولید نمایش‌هایی عظیم را مهیا می‌کنند و مشخص نیست هدف عمده آنان در این سرمایه‌گذاری چیست.

اساساً نمایش‌هایی که توسط این آقازادگان تولید می‌شود از منظر زیبایی‌شناسی و دراماتیزه شدن اثر ناقص و الکن هستند و صرفاً حضور چند بازیگر مشهور در بطن ماجرا، قرار است به این جرثومه هزار تکه، وصله و پینه بزند. دخالت‌های خارج از سواد هنری این افراد در کنار انتخاب کارگردانان درجه چندم برای روی صحنه بردن نمایشی چند میلیاردی،‌ شرایط را به نوعی پیش برده است که دانستن حضور یک آقازاده در یک نمایش برابر با «بهتر است این نمایش را نبینیم» می‌شود. در پایان با گشت و گذاری در فضای مجازی می‌توان دید کلیت ماجرا برای آن است که آقازاده خوش‌شانس با بخش مهمی از مهمانان مشهور نمایش، روی سن تالار وحدت عکس یادگاری بگیرد.

کوروش زارعی در حالی شب گذشته از این عبارت یاد کرد که در خلال صحبت‌هایش با پیام دهکری از جنس برخی از این نمایش‌ها نیز نام برد. نمایش‌هایی که از دید او آثاری پرعیب و ایرادی هستند از چندین منظر.

دوم کوروش زارعی در حالی به پیام دهکری درباره هزینه‌های اجرای اخیرش در حلب و دمشق سخن گفت که به صراحت اعلام کرد هیچگاه برای تولید نمایش در سوریه مبلغ دو میلیارد تومان نگرفته است. او گفت درمورد دستمزد به هیچ عنوان با موسسه اوج رقمی را اعلام نکرده است و اوج خود تصمیم گرفته است برای فعالیت چندماه او مبلغ 20میلیون تومان در نظر بگیرد. البته زارعی گفت هنوز اوج این پول را هم پرداخت نکرده است و برایش آنچه مهم بوده کار کردن برای امام حسین (ع) است.

بخش مهمی از گفته‌ها زارعی در این خلال اشاره به آثار میلیاردی است که در سال‌های اخیر در ایام محرم و صفر در گوشه گوشه تهران اجرا می‌شوند و اساساً مورد توجه رسانه‌ها نیز قرار نمی‌گیرند. نمایش‌هایی که با عنوان اتوبوسی از آنها یاد می‌شود و حتی مدیر سابق اداره کل هنرهای نمایشی که این روزها مشغول فعالیت در شمالی‌ترین نقاط تهران است، از آنها با افتخار یاد کرده است، در دو سال گذشته رشد بسزایی داشته است. نمایش‌هایی که به سبب ارائه بلیت‌های رایگان مورد انتقاد بدنه تئاتری است.

کوروش زارعی در دفاع از نگاه جامعه تئاتری اذعان داشت این شیوه از اجرای تئاتر مخاطب مناسبی برای تئاتر پرورش نمی‌دهد و این شکل از کار کردن حتی به زیباشناسی جذابی نیز دست نمی‌یابد. اما مهمترین نکته‌ گفته‌های زارعی اشاره به محتوای این آثار داشت. از دید کوروش زارعی اکثر نمایش‌های مذکور در روایت تاریخی مخدوش هستند و به نوعی در حال تحریف تاریخ هستند. اگرچه آقای زارعی به نمایش خاصی اشاره نکرد؛ اما می‌تواند به یاد آورد آثاری که در آن با اشارات نامعتبر تاریخی شرایط برای برهم زدن وحدت مذاهب اسلامی مهیا شده بود.

زارعی تأکید کرد این نمایش‌ها با بودجه‌های میلیاردی تولید شده‌اند و از هر گونه نگرش هنری نیز بری هستند. این در حالی است که زارعی به عنوان مدیر مرکز هنرهای نمایشی حوزه هنری و عضو شورای مرکزی نظارت و ارزشیابی رابطه مستقیمی با تولید این گونه آثار دارد. زارعی و دهکردی با اشاره به هزینه‌های گزاف این آثار تأکید کردند این هزینه‌ها برابر با بودجه تولید یک سال اداره کل هنرهای نمایشی است. حتی زارعی در یک اعتراف تلخ گفت که بودجه تئاتری او در حوزه هنری برابر با یک میلیارد است و با آن نزدیک به 10 رویداد هنری وسیع بعلاوه تولید وسیع تئاتر در دو سالن حوزه و شهرستان‌ها را پیش می‌برد. این در حالی است که بودجه یک نمایش مذهبی در تهران برای تنها چند شب اجرا چهار برابر بودجه تئاتر حوزه هنری - به عنوان متولی تئاتر انقلاب - بوده است.

سوم با نگاهی به دو مقوله‌ای که کوروش زارعی در برنامه بدان پرداخت کافی است دریابیم آقای زارعی کاملاً در یک مسیر مشخص حرکت کرده است. او با یاد کردن از نمایش‌های میلیاردی و استفاده از عبارت آقازادگان فرهنگی به صورت تلویحی کدهایی داده است که نیاز به جسارت می‌خواهد تا به شکل صریح از آنها بگوییم.

کوروش زارعی که خود سابقه همکاری با یکی از سرمایه‌داران شاخص دارد، حال می‌گوید شکل بریز و بپاشی شکل گرفته در تئاتر اشتباه است و بخش مهمی از آن محصول حضور افرادی است که هیچ نگرش فرهنگی شاخصی در حوزه تئاتر ندارند. آنان حتی تاریخ دین را نمی‌دانند و در حال تحریف تئاتر هستند. آنها برای چند روز اجرا بودجه‌ای برابر با بودجه تولید یک سال تئاتر دارند و خروجی کارشان هم خوشایند نیست. کوروش زارعی در برنامه شب گذشته تأکید کرد هدف از تولید نمایش‌های مذهبی با نگرش تاریخی به گریه انداختن مردم نیست؛ بلکه آگاهی است. او به صراحت گفت این نمایش‌های به مردم آگاهی نمی‌بخشند.

حال این پرسش مطرح است که آیا همتی برای بررسی و شفاف‌سازی مواردی هست که کوروش زارعی بدان اشاره کرد؟ آیا می‌توان این بودجه‌های فرهنگی کلان سرگردان که در دست عده‌ای معدود است را در مسیری و بستری چون حوزه هنری - به عنوان یکی از متولیان آموزش تئاتر در شهرستان‌ها و حمایت از جوانان - سرمایه‌گذاری کرد؟

منبع: تقریب

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.taghribnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تقریب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۳۷۶۰۹۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

قصه شهرت و پایانش رنگ کهنه‌گی نمی‌گیرد/ ترس‌ و تردیدهای یک ستاره

به گزارش خبرنگار مهر، نمایش «چه کسی جوجه تیغی را کشت» به نویسندگی و کارگردانی بهرام افشاری و بازی افشاری و تینو صالحی تا ۲۱ اردیبهشت ماه در پردیس تئاتر شهرزاد روی صحنه است. این اثر نمایشی که در دور جدید اجراهای خود با استقبال مخاطبان روبه‌رو شده قرار است به زودی در شهر اصفهان نیز اجرا داشته باشد. محدثه واعظی پور منتقد و فعال رسانه ای یادداشتی درباره این اثر نمایشی نوشته و به ویژگی‌های نمایش افشاری که این روزها تبدیل به ستاره پولساز سینما نیز شده، پرداخته است.

در این یادداشت آمده است:

«عشق به بازیگری و دنیای سینما، دستمایه ساخت فیلم‌های مختلف و طرح روایت‌های متنوع بوده است، این عشق سودایی که بسیاری را درگیر و مهمتر از آن سرخورده کرده، موضوع اصلی نمایش «جوجه تیغی» به کارگردانی بهرام افشاری بازیگر تئاتر و سینما بود، نمایشی که بر اساس مونولوگ پیش می‌رفت و افشاری، راوی آن، زندگی شخصی و تجربه‌های خود را با قصه و خیال در هم آمیخته و داستان جوانی شهرستانی را روایت می‌کرد که عشق به بازیگری او را به تهران و پشت صحنه سینما آورده است. اواخر دهه ۹۰، وقتی «جوجه تیغی» روی صحنه رفت، افشاری بازیگر شناخته شده تئاتر بود، اما مثل امروز در سینما محبوب، مشهور و پولساز نبود. آنهایی که نمایش‌های «دیابولیک: رومئو و ژولیت» (آتیلا پسیانی) یا «پاییز» (نادر برهانی مرند) و «دن کاملیو» (کوروش نریمانی) را دیده‌اند، او را به خاطر می‌آورند. بازیگر هم‌نسل نوید محمدزاده و هوتن شکیبا که حضورشان در تئاتر، مژده تولد نسلی تازه را می‌داد. بازیگرانی مستعد که تئاتر، خانه اصلی‌شان بود اما بالاخره کشف شدند و مقابل دوربین رفتند.

افشاری، به خاطر ویژگی‌های ظاهری‌اش اغلب در نقش‌های کمدی و فضاهای طنزآمیز روی صحنه می‌رفت، صدای خوب، قدرتش در بداهه‌گویی و انعطاف بدنی‌اش کمک می‌کرد تا برای خنداندن تماشاگر، دست به هر ترفندی بزند و بازیگر شیرینِ روی صحنه باشد. اگر چه نقش جدی‌اش در «دیابولیک: رومئو و ژولیت» نشان داد می‌تواند سیمای جوان بذله‌گو و طناز را تغییر دهد.

موفقیت «جوجه تیغی» بیش از قصه ساده‌اش، به روایت صمیمی و سرراست افشاری مربوط می‌شد. او که بر متن تسلط کامل داشت، با دستی باز، شوخی می‌کرد، از تماشاگر خنده می‌گرفت و در لحظاتی، احساسات او را درگیر می‌کرد. در فاصله اجرای «جوجه تیغی» تا «چه کسی جوجه تیغی را کشت؟» افشاری، در سینمای ایران چند فیلم کمدی پر سر و صدا و پرفروش بازی کرده است. او در «فسیل» (کریم امینی)، تنها یک کمدین پولساز نیست، بلکه سعی کرده به شخصیت اسی، جوان آس و پاس و ساده‌دل پایین شهری، شیرینی و ملاحت بدهد. از میان انبوه بازیگران کمدی چند سال اخیر، افشاری در «فسیل» طراوتی دارد که اگر خودش مدام آن را در سینمای تجاری خرج نکند، برای تماشاگر دوست داشتنی و تازه است.

طبیعی است که سینمای کمدی، انبوهی نقش مشابه اسی به او پیشنهاد کند، اما مقاومت در برابر دستمزدهای وسوسه‌کننده عمر بازیگری افشاری را تضمین می‌کند. نکته‌ای که به نظر می‌رسد، یکی از دغدغه‌های شکل‌گیری «چه کسی جوجه تیغی را کشت؟» است. در این نمایش، افشاری، مانند «جوجه تیغی» خودش را نقد کرده و در معرض داوری قرار می‌دهد. این رویکرد جسورانه، هوش بازیگری را نشان می‌دهد که فردای حرفه‌اش را در وضعیت سرخوشانه امروز، نمی‌بیند. او در این نمایش، نقش بازیگری را بازی می‌کند که دوره طلایی حرفه‌اش را پشت سرگذاشته و در مسیری که طی کرده، گرفتاری‌های فراوانی داشته است. برای آنکه روایت ملال‌آور نشود، افشاری، بخشی از بار قصه را روی دوش همبازی‌اش تینو صالحی قرار داده است.

تعامل و بده بستان‌های آنها خوب از کار درآمده و ایده ارجاع به گذشته و نمایش «جوجه تیغی» تمهید مناسبی برای رفت و برگشت‌های قصه و انرژی گرفتن از آن نمایش است. «چه کسی ...» متلک‌های سیاسی و تکه‌پراکنی‌های اجتماعی بیشتری نسبت به «جوجه تیغی» دارد، اما همه جذابیت نمایش به خاطر ترسیم این بازجویی و نقد بازی قدرت نیست. «چه کسی ...» باز هم درباره بازیگری است، درباره سودایی که بر خلاف تصویر پرزرق و برق و باشکوهش، می‌تواند ویران کننده باشد و برای بهرامِ نمایش «چه کسی ...» این گونه بوده است. افشاری با پیش کشیدن پای شبکه‌های اجتماعی، نقض حریم خصوصی و مسایلی از این دست، جامعه را نقد و با بازیگرانی که سرنوشتشان، از این طریق، تغییر کرده همدلی می‌کند.

برای افشاری به شهادتِ «چه کسی ...»، دنیای بازیگری هنوز فریبنده و جذاب است. رویاهای او همچنان روی صحنه جان می‌گیرند و مهرش به مردم (مخاطبانش) را آنجا حس می‌کند. او در این نمایش، بیش از آنکه بخواهد نماد هنرمند یا بازیگر ممنوع‌الکار باشد (که هست)، شبیه خودش است، خودش را در مواجهه با ماموران نظارت کننده قرار داده و به جلسه بازجویی خودخواسته‌ای تن داده تا به تماشاگر یادآوری کند، ترس‌ها و تردیدهای یک ستاره، غیرقابل باور نیست.

«چه کسی جوجه تیغی را کشت؟» درباره زوال دوران ستاره‌هاست، درباره ترس از مواجه شدن با جهانی که بازیگر، دیگر در آن شناخته شده و محبوب نیست. تصویری از مواجهه عقل و عشق و جهان پر اضطراب هنرمند، پس از افول جایگاهش. همان طور که «جوجه تیغی» می‌تواند بارها دیده شود و روایتی درباره امروز باشد، «چه کسی ...» هم این ویژگی را دارد، چرا که قصه شهرت و پایان آن رنگ تکرار و کهنه‌گی نمی‌گیرد.

کد خبر 6097465 آروین موذن زاده

دیگر خبرها

  • مهمانی جشنواره تئاتر رضوی در ۶ شهر ایران
  • راهیابی یک اثر از ملایر به جمع ۱۲ تئاتر برتر دانش آموزان کشور
  • جزئیاتی جالب درباره دنیای پرزرق و برق و باشکوه بازیگری بهرام افشاری
  • انتصاب مدیرکل فرهنگی هنری وزارت آموزش و پرورش
  • قصه شهرت و پایانش رنگ کهنگی نمی‌گیرد/ ترس‌ و تردیدهای یک ستاره
  • قصه شهرت و پایانش رنگ کهنه‌گی نمی‌گیرد/ ترس‌ و تردیدهای یک ستاره
  • نوزدهمین جشنواره ملی هنرهای نمایشی کانون پرورش فکری در رشت آغازشد
  • علیرضا کوشک‌جلالی به تماشاخانه ایران‌شهر می‌آید
  • کوشک جلالی با «آرت» به تماشاخانه ایرانشهر می‌آید
  • استقبال از «آن برد» غافلگیر کننده بود/ دغدغه همیشگی «مهاجرت»